روزی سوار تاکسی شدمُ راننده در مورد کار خانمها خارج از خانه با مسافر خانمی در حال بحث بود.او اصرار می کرد که خانمها نباید کار کنند چون مردرابرای کارساخته اند(استدلال های آبدوغی) وخانم هم انکارمی کرد و از اینکه ۴۰ نفر آقا زیر دستش کار می کردندخیلی خوشحال بود.راننده رو به آقایی که کنار ان خانم نشسته بود کرد و پرسید:
شما نظرت چیه؟
او هم بدون مقدمه گفت که با خانم هم عقیده هستم!!
آقای راننده هم بلافاصله بعد از اینکه آن دو نفر پیاده شدند شروع کرد به فحش دادن که ...
بعد هم به من گفت:شما چی؟؟
من هم گفتم با این فحش هایی که شما دادین من غلط بکنم با نظر شما مخالف باشم!!!!!
شما چه نظری دارید؟؟؟؟!
شجاع باش نظر تو بگو ترسو
من هم با اون خانم هم عقیده هستم البته حق با راننده هم بود البته خانمها هم باید بیرو ن از خانه کار کنند که اجتماعی بشن البته باید کار خانه ره هم انجام بدن البته.....
باحال بود
سلام. بابا اون رانندهه دیگه انجا نیست، نترس!
سعید هست، علیرضا هست، ابی، آرمین، من و ... دیگه نترسی ها، خب!!
اگه مردی همه اون حرفایی که اون روز به من می گفتی رو بنویس.
خلاصه داداش من یکی که لصتم، البته با مخ !!!!!
یادم رفت اسممو بنویسم، آقا شهرام آقا هستم.
شماحتی اگر از اون آقای محترم یه عالمه بد و بیراه می شنویدید باید از حق ما خانمها دفاع می کردید.