واسه تیم دوست داشتنیم پگاه

هنوزم خوشحالم با اینکه می دونم پگاه باخته. حالا می تونم دوباره با افتخار بگم تا فینال جام حذفی رفتیم. می تونم به جرات بگم بازیکنا همه سعی شون رو کردن اما برای بار اول به همچین جایی رسیدن خداییش استرس داره. اگه یه مسابقه عادی لیگ بود مطمئن باشین که پگاه می برد کما اینکه این کار رو با تمام تیمهای بالای جدول کرده بود.
شادیی که پگاه تو این مدت واسه خیلی از مردها و زنهای شمالی به ارمغان آورد رو من تا بحال جایی ندیده بودم. مطمئنم هنوز اونایی که شیرینی هر چند کوتاه مدت پیروزی تیمشونو حس کرده بودن هنوز این تیم رو دوست دارن و فصل بعد با انرژی بیشتری این تیم رو حمایت می کنن.
واسه پگاه الان فقط این باید مهم باشه که تنها با اتکا به خودش بدون کمک دیگران و بدون هیچ زد و بندی با اقتدار تا این مرحله اومد و خوب هم اومد. واسه منم فعلا همین کافیه که بدونم خواب خوشی قبل مسابقه به چشم حریف نیومده.
فقط و فقط ای کاش پگاه تجربه بیشتری داشت. امیدم به اینه که همچین تجربه ای رو تو سالهای آینده به دست بیاره.
استقلال هم خلاصه تونست یکم به خودش بیاد. ایشالا که نماینده خوبی واسه فوتبال ایران تو آسیا باشه. به بعضی ها هم تبریک می گم این پیروزی رو. می دونم زیاد تو این مدت استرس داشتن و خواب و خوراک نداشتن. حق هم داشتن وقتی 4 تا می خورن یه بار و می بازن دوبار. ;-)

فوتبال ۱

فوتبال سرگرمی جالبی است به طوریکه اگر دقت کنیم بعضی وقت ها اگر فوتبال نباشد حرفی برای گفتن ، مطلبی برای خواندن ، برنامه ای برای دیدن و آرام بخشی برای خوابیدن نخواهیم داشت. امسال هم فوتبال پر بود از ماجراهای مهیج و تراژیک از قبیل خوش شانسی های پرسپولیس (که باعث تغییر نام سیستم علی اصغری به فوتبال بین اللمللی شد)،بی عرضگی و بی غیرتی مدیر و مربی وبازیکنان پولکی استقلال ، ناکامی مجدد تربیت یزد در بازی آخر و عدم صعود به لیگ ، شاخ شانه کشیدن پگاه گیلان برای تمام تیم ها ،نمود مدیریت کلان کشور در فدراسیون فوتبال و تیم ملی، لیز خوردن جان تری در زدن پنالتی آخر به منچستر و حالا هم که جام ملت های ارو پاست و باقی قضایا. بچه های اتاق 619 نیز از دیر باز دستی در فوتبال داشته اند. از تحلیل های فنی- کارشناسی ابراهیم  و چرت زدن سعید از دقیقه پنجم به بعد که بگذریم، علاقه یکی از اعضای این اتاق به تیم ملی ایتالیا غیر قابل کتمان است( او را به عنوان حافظ منافع این تیم در مدیریت می شناسند) بطوریکه در هر پستی که بازی می کند یکی از بازیکنان ایتالیا در ذهن تداعی می شود:

 در دروازه بوفون، در خط دفاع کاناوارو (با اخلاق ماتاراتزی)، درگیر شدن گاتوزو، دادن پاس گل پیر لو، شوت راه دور دینوباجو، زدن گلهای حساس روبرتو باجو و Coaching تیم کاپلو بطوریکه

عدم حضور ایشان در بازی های دور قبل مدیریت، باعث رقم خوردن نتایج شناعت باری برای تیم شد .

اما دو شب پیش کابوسی دهشتناک به نام  هلند بر او و تیمش هبوط کرد و مزه شقاوت فوتبال را به او چشانید.

خالی از لطف نیست که نگاهی به SMS  هایی که ایشان در آن لحظات ثقیل برای مخلص ارسال داشته اند بیندازیم:

-         چرخش ایتالیا رو ببین حال کن

-         هلندیا بهترن ولی آخرش می بازن

-         از این تابلو تر آفساید ندیده بودم(بعد از گل اول)

-         ..... F(بعد از گل دوم)

-         دفاع ایتالیا فاجعه است

-         مزخرف ترین ایتالیایی بود که تا حالا دیدم

-         تا آخر سال مرخصی و اضافه کار نداری(بعد از گل سوم)   

 

فقط پگاه گیلان

نمی دونم تا حالا با کسی برخورد داشتین که به طور غیر مستقیم تو کاره فلکه باشه یا نه. با یه آقایی در مورد کار و زندگی و این جور چیزا صحبت می کردم. ازم پرسید که چی خوندی و چی کار می کنی. گفتم مهندسی می خونم و دارم درباره فلان چیز تحقیق می کنم. بعدش گفت دامادم قبلا تاکسی می روند بعد به سرش زد رفت مهندسی نفت خوند و بعد درسش استخدام یه شرکت نفتی شد. درآمدش اما بدجور کم شد. حالا داره به این فکر می کنه که دوباره تاکسی رونی کنه. منم گفتم به به. بعد دوباره شروع کرد که آره کارایی مثه نجاری و بنایی و "اصولا همه کارای مهندسی" درآمدشون خیلی خوبه. فکر کنم یه کم دیگه ادامه می داد منو با خاک یکسان می کرد.

من مدتها بود که تا این اندازه حال نکرده بودم. وقتی شنیدم که پگاه به فینال حذفی رسیده و تیمای اول جدول رو همشونو لوله کرده اشک شوق تو چشمام حلقه زد. یه بار دیگر شیرمردان خطه سرسبز گیلان با همت و غیرت رشتیشون نشون دادن که می تونن یک حال هر چی ملوانی رو بگیرن و دو دوباره بیشتر حال ملوانی ها رو بگیرن و سه قله های افتخار رو یکی پس از دیگری طی کنن. در این راستا اینجانب بر آن شدم که از همه دوستان دعوت کنم در کامیونیتیه پگاه کامیونیته که توسط من در آینده نزدیک درست خواهد شد عضو بشن. (منتظرم ببینم بازی فینال چطور میشه). بنابراین ازتون خواهش می کنم در روز بازی فینال در حالی که شعار زیر رو فریاد می زنین در ورزشگاه حضور داشته باشین.


نه بارسلون نه میلان فقط پگاه گیلان


باغ

روزی که با یک دنیا شوق رفتیم باغ٬نمی دانستیم چه در انتظارمان است.پدرگوشت خرید و ما صابون زدیم به شکممان.پدرگولمان زد با کباب!رسیدیم به باغ و هر زمین خالیی را که پیدا کردیم کندیم.جثه مان کوچک بود و تواناییمان اندک.نمی توانستیم چاله برداریم مثل آدم بزرگ ها و این عصبانی می کرد پدر را.او فحش می داد مارا و ما خودمان را!چاله هایی کندیم به اندازه های مختلف٬متناسب با شرایط جسمی و روحیمان.و کلی ترکه خواباندیم بی هیچ امیدی به درخت شدن.گردو و بادام کاشتیم که محبوبمان بود و آلوچه کاشتیم برای خالی نبودن عریضه!...آن روزباتمام سختی هایش تمام شد و روز های دیگر هم. و نهال های لخت بی برگ قد کشیدند به آسمان٬فارغ ازغمهاوشادیهای ما حتی در آن سالهای کم آبی و شدند درختانی با تنه هایی بزرگتراز تن های ما.شوری عرقی که ریخت از پیشانیمان و مزه کردیم آن روز٬ شدخاطره سال هایی که بیهوده تلف نشد.باغ٬ معلم زندگی مابود.باغ٬ خود زندگی ماست.

شعر گروهی

خیلی سالها پیش٬ همسایه مان عبدالصمد٬ درمراسم ازدواج پسرش در حین آشپزی سوخت و بهانه داد دست فرصت طلبانی مثل ما تا شعرزیر را بر وزن شعرمعروف "دریغا ای دریغا ای دریغا" بسراییم:

چه بد کردم که افتادم تو دیگبر۱                 کسی یارم نشد جزعلی اکبر۲
فوتای۳ قرمزی گردن نهادند                       غولوم و مسعود وعلی اصغر۴
مرا بردند به بیمارستان۵ بن                      دکترها گفتن ای عبدالصمد جن۶
چطور شده که اینطور شده ای تو               به پایم ریختند ماسه و شن۷

البته ما شعرهای گروهی دیگری نیزسرودیم وبعضی هایش راهم مثل شعری حماسی با مطلع "خیزای اروج کچل۸      سوی خانه ی پچل۹"فروختیم به قیمت ۲۵ تومان٬تومان آنزمان که هنوزیورووجود خارجی نداشت!!!  

۱- دیگ کوچک.
۲- نوه بزرگ عبدالصمد.
۳- فوته همان لنگ است. در بن رسم بر این است که اگر کسی بمیرد٬ صاحب عزا هوله(قطیفه)ی سفید بر گردن می اندازدواینجا لنگ قرمز انداختن هم صنعت تضاد دارد٬هم ایهام!
۴- دیگر نوادگان عبدالصمد.
۵- مراد همان بهداری است که به صورت یک غلط مصطلح ورایج در آمده است.همینطور است تزریقاتچی وبهیار٬که هردودکترتلقی می شونددربن!
۶- یک شخصیت زنده در بن و نماد قدکوتاهی.
۷- بیمار دچار توهم بوده و احتمالا پانسمان راباگچ گرفتن اشتباهی گرفته است.
۸- اروجعلی ازقدیمی ترین وزحمتکش ترین رفتگران شهرداری.

۹- به فتح پ و چ به معنی کثیف وبه هم ریخته(messy).